Friday, May 25, 2012

به یاد اوگو


...بی حاشیه
ما پنج زن
که گربه ای میانمان
.به سختی نفس می کشید

میانمان از میان رفته بود
پیچانده بودیم
خودمان را به خودمان
و خنجری صـــــــــــاف
نشسته در گلوهامان
دراز به دراز
میان آشپزخانه و اتاق
چنگ میزد چیزی را
جایی میان زمین و هوا
میان راه و بیراه
.و ما مویه مویه می کردیم

(پایان ارَه ی نفس ها)

ما پنج زن بودیم
خیره در خالی فضا
با سیگاری که
میان لب هامان
گل می کرد.

Labels:

Tuesday, May 1, 2012

میان دیگران



پوست های آفتاب سوخته
انبوه دیگران
صدای عزیمت اتوبوسی
که از گوش نمی افتد.

ایستاده ای مورب
بر تابشی عمود،
از اتوبوس
اتوبوسی که می رود
دور، دورتر می شود
هوایی در حنجره
می ترکد
این لحظه لهجه ای 
گرم به خود گرفته
دارد دیر....
دیر، دیرتر می شود.

گل انداخته صورت ها،
برمی دارد
گل های افتاده را
می چیند بر خط صاف راه.

Labels: