اسم این شعر را هرچه می خوانید بخوانید
تنها روی عنوانش خاک و گلایل بریزید
تا مرده شوری که درخیال من است بیاید
در دلم رخت می شستند
سپیدی که مادرم بزرگش کرده بود
داشتم از ریخت می افتادم میان
عزا دارانی که با خاک و خرما مست کرده بودند
تورا داشتم سر می کشیدم، دلم هررری...
مادرم حالا بلندتر
های های بالاتر
به سرم زده بود کافور و
چهار سال آزگارعُق زدم
در خانه ات
توی کاسه توالت.
تنها روی عنوانش خاک و گلایل بریزید
تا مرده شوری که درخیال من است بیاید
در دلم رخت می شستند
سپیدی که مادرم بزرگش کرده بود
داشتم از ریخت می افتادم میان
عزا دارانی که با خاک و خرما مست کرده بودند
تورا داشتم سر می کشیدم، دلم هررری...
مادرم حالا بلندتر
های های بالاتر
به سرم زده بود کافور و
چهار سال آزگارعُق زدم
در خانه ات
توی کاسه توالت.
Labels: شعر
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home