دو نیمه
دو نیمه بودیم
بر مزار شاعری جوان،
اندوه از من
کلام از تو
به رسم الخطی از خاور دور.
دو نیمه بودیم
در راهی که پاییز را نشانه می گرفت،
صدایی از دور
میانمان می ترکید
ما درسکوت تاول می زدیم
التیام می یافتیم
و خواب های وارونه می دیدیم.
دو نیمه بودیم
برمزار شاعری جوان
به رگ هایمان دست کشیدیم و
دشنه ای برق انداختیم.
Labels: شعر
2 Comments:
نگی نخونده لایکش کرده، خیلی دوس دارم شعرتو :)
ممنونم بابک عزیز
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home