Tuesday, May 1, 2012

میان دیگران



پوست های آفتاب سوخته
انبوه دیگران
صدای عزیمت اتوبوسی
که از گوش نمی افتد.

ایستاده ای مورب
بر تابشی عمود،
از اتوبوس
اتوبوسی که می رود
دور، دورتر می شود
هوایی در حنجره
می ترکد
این لحظه لهجه ای 
گرم به خود گرفته
دارد دیر....
دیر، دیرتر می شود.

گل انداخته صورت ها،
برمی دارد
گل های افتاده را
می چیند بر خط صاف راه.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home