Tuesday, March 19, 2013

دایره

شعاعِ تن بر دایرۀ ساعت
که دقیقه‌ای یک بار 
به سمت خوابی عمیق
جابه جا می شود
خطی مماس بر دایره
با نقطه ای حائل در میان
که معبرِ خط را تا ابد تغییرخواهد داد
هزارمستطیل بر خاک
ظهور واقعه از شکاف شقیقه 
از حفره های حدقۀ زنی زیر تیغ،
که بارها فاصله دست جلاد تا رگ گردن را 
به دقت محاسبه کرده
یا آن دیگری
که هستۀ خرما را
میان سوگواران
دهان به دهان چرخاند
هزار هستۀ خرما
درهزار دهانِ سوگوار
از شکافِ دهان،شکافی دیگر
از میان می گذرد
از چهل شبانه روز
هزار مسافر پیش از من
یکی با کلاه بوقی و
حرکتی که بر گودی کمرش
مکرر می شود
مرگامرگِ صدا در حاشیه
مرگِ صدا در حاشیۀ راه
".مسافرین محترم پرواز شمارۀ"
شب ها پیش از خواب
هزارپروانه را درهزارمستطیل چوبی
به خانه هایشان بازگردان
شیرابۀ غلیظِ عقربه را
در فرسنگ ها دور بیرون بریز
جای بخیه های آرنج 
هنگام کفن و دفن خطی در پیچِ سفیدِ ملافه
خطی که بیرون می زند از غلاف
من خون را تا این لحظه ندیده بودم
میان دایرۀ یک تا دوازده
هندسۀ استخوان هایم
تا ابد ثابت می ماند
چیزی در گذر نیست
گذار از چیزی که هیچ چیزی نیست
در ظلماتِ شبکیه 

Labels: